تبیان، دستیار زندگی
به طور کلی تحریف بر دو قسمت است: 1- تحریف لفظی و قالبی 2- تحریف معنوی و روحی. تاریخچه با عظمت کربلا که به دست ما افتاده، هم دچار تحریف لفظی و هم دچار تحریف معنوی شده است. یعنی ما از خودمان ساز و برگ هایی بر پیکره این تاریخ ساخته ایم که چهره با عظمت و نو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحریف معنوی عاشورا

به طور کلی تحریف بر دو قسمت است: 1- تحریف لفظی و قالبی  2- تحریف معنوی و روحی.

تاریخچه با عظمت کربلا که به دست ما افتاده، هم دچار تحریف لفظی و هم دچار تحریف معنوی شده است. یعنی ما از خودمان ساز و برگ هایی بر پیکره این تاریخ ساخته ایم که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قیافه زیبای آن را زشت کرده ایم. نمونه هایی را در این زمینه در قسمت های قبل ذکر کردیم.

بخش اعتقادات شیعه تبیان

عاشورا،امام حسین
تحریف معنوی

متاسفانه این حادثه تاریخی در دست ما تحریف معنوی پیدا کرده و تحریف معنوی از تحریف لفظی بسیار خطرناک تر است. آنچه که سبب شده این حادثه بزرگ برای ما از اثر و خاصیت بیافتد، تحریفات معنوی است نه تحریفات لفظی. یعنی اثر سوء تحریفات معنوی از تحریفات لفظی بیشتر است.

تحریف معنوی یعنی چه؟ در یک جمله ممکن است ما از لفظ،  نه کم کنیم و نه زیاد، ولی وقتی که می خواهیم آن را توجیه و تفسیر کنیم، طوری توجیه و تفسیر کنیم که درست برخلاف و بر ضد معنی واقعی این جمله باشد. برای این موضوع فقط یک مثال کوچک عرض می کنم تا مطلب روشن شود. در روزی که مسجد مدینه را بنا می‌کردند، عمار یاسر فوق العاده تلاش صادقانه می کرد؛ نقل کرده اند (از نقل های مسلم است) که پیغمبر اکرم فرمود یا عمار "تقتلک الفئه الباغیه"؛ ای عمار تو را آن دسته ای می کشند که سرکشند. (اشاره به آیه قرآن است که اگر دو دسته از مسلمانان با یکدیگر جنگیدند و یک دسته سرکشی کرد، شما به نفع آن دسته دیگر علیه دسته سرکش وارد شوید و اصلاح کنید.) این جمله را که پیغمبر اکرم درباره عمار فرمود، شخصیت بزرگی به او داد. لهذا عمار که در صفین، در خدمت امیرالمومنین بود وزنه بزرگی در لشکر علی شمرده می شد، حتی افراد ضعیف الایمانی بودند که تا وقتی که عمار کشته نشده بود هنوز مطمئن نبودند که در رکاب حضرت علی جنگیدن، به حق است و کشتن معاویه و سپاهیان او جایز است. روزی که عمار به دست اصحاب معاویه در لشکر امیرالمومنین کشته شد، ناگهان فریاد از همه جا بلند شد که حدیث پیغمبر صادق آمد. بهترین دلیل برای این که معاویه و یارانش بر باطل اند این است که این‌ها قاتل عمار هستند و پیغمبر اکرم در گذشته خبر داد: "یا عمار تقتلک الفئه الباغیه" که اشاره است به آیه: "و این طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدیهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امرالله."

امروز مثل آفتاب روشن شد که لشکر معاویه، لشکر «باغی» یعنی سرکش و ظالم و ستمگر است، و حق با لشکریان امام علی است. پس به نص قرآن باید به نفع لشکریان علی و علیه لشکریان معاویه وارد جنگ شد. این قضیه تزلزلی در لشکر معاویه ایجاد کرد. معاویه که همیشه با حیله و نیرنگ کار خود را پیش می برد، اینجا دست به یک تحریف معنوی زد چون نمی شد انکار کرد و گفت پیغمبر درباره عمار چنین چیزی نگفته است زیرا اقلا صد نفر و شاید پانصد نفر در آنجا بودند که شهادت می دادند که ما این جمله را از پیغمبر شنیدیم و یا از کسی شنیدیم که او این جمله را از پیغمبر شنیده بود. بنابراین، این جمله پیغمبر درباره عمار قابل انکار نبود. معاویه در اینجا به یک تحریف معنوی دست زد. شامی‌ها اعتراض می‌کردند که معاویه چه می‌گویی؟ عمار را ما کشتیم. پیغمبر فرمود: "تقتلک الفئه الباغیه" گفت "اشتباه کردید! چه طور؟ درست است که پیغمبر فرمود عمار را آن فئه سرکش، طائفه سرکش، لشکر سرکش می کشند، ولی عمار را ما نکشتیم"! گفتند" لشکریان ما کشتند گفت نه! عمار را علی کشت چرا که او را به اینجا آورد و موجبات کشته شدنش را فراهم کرد!!"

عمروعاص دو پسر داشت، یکی مانند خودش دنیادار و دنیا پرست و دیگری نسبتا جوان مومن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد. اسم او عبدالله بود. در یک جلسه‌ای که عبدالله حاضر بود، همین مغلطه معنوی را به کار بردند. عبدالله گفت این چه حرفی است که می زنید، این چه مغلطه کاریست که می کنید؟! چون عمار در لشکر علی بود پس او را علی کشت؟ گفتند بله! گفت پس بنابراین حمزه سیدالشهدا را هم پیغمبر کشت، چون حمزه سیدالشهدا هم در لشکر پیغمبر بود و کشته شد. معاویه ناراحت و عصبانی شد و به عمروعاص گفت چرا جلوی این پسر بی ادبت را نمی گیری؟! این را می گویند تحریف معنوی..


منبع : پایگاه خبری تحلیلی انتخاب

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.